کد مطلب:140266
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:114
زبان حال دختر جناب مسلم بن عقیل در شهادت پدر و آرام کردن امام او را
ای مونس و یاور یتیمان
وی لطف تو بر سر یتیمان
بودی تو همیشه یار و غم خوار
اطفال یتیم را پدروار
دل سوزی و هم زبانی تو
دلجوئی و مهربانی تو
افروخته آتشی به جانم
وین لطف نموده بدگمانم
مسلم پدرم مگر شهید است
از یار و دیار ناامید است
یا آنكه ز بی كسی الیمم
بابم مرده است و من یتیمم
فرمود كه ای یگانه فرزند
در ورطه مباش پای در بند
مسلم پدرت اگر شهید است
باب تو حسین ناامید است
ای طفل سكینه خواهر تو است
اكبر پسرم برادر تو است
از خواری اگر سرشگ ریزی
بالله كه نزد من عزیزی
چون باب تو از جهان گذشته
در یاری من ز حال گذشته
گر جان بدهم برای مسلم
شرمنده ام از وفای مسلم